به گزارش شهرآرانیوز، آیتالله علمالهدی در گفتوگویی به موضوعات مختلف پرداخت و درمورد نهم دی ماه سال ۸۸، اظهار کرد: ما در نهم دی سال ۸۸ دو جریان داشتیم و اگر بخواهیم به عمق این دو جریان نگاه کنیم باید بگوییم که دو معجزه بود. جریان اول رهبری بود؛ نفس افشاگری رهبری و بیدار سازی رهبری این یک جریان بود که ۹ دی را به وجود آورد یعنی اگر آن مراقبت ها، افشاگریها و تبیینهای خاص مقام معظم رهبری نبود چه بسا آن حرکت در مردم به وجود نمیآمد. جریان دوم مردم بودند و حرکت مردم در ۹ دی یک حرکت بسیار اصیل و ریشه داری بود چرا که آن چه مردم را وادار به این حرکت کرد تنها وظایف و تکالیف انقلابی آنها نبود و مردم وقتی مقدسات خودشان را در معرض اهانت دیدند، عمق احساسات دینی مردم دچار جراحت شد و آن انگیزه اصلی حرکت مردم بود.
ما امروز این دو جریان را در قوتی بیشتر از سال ۸۸ حس میکنیم، اما مسئله بیدارسازی رهبری الان توسعه پیدا کرده و از یک گسترش بسیار عظیمی برخوردار است و پرده برداریهایی که امروز مقام معظم رهبری از توطئهها و فتنههای دشمن دارند، خیلی لایههای پیچیدهتر از فتنه ۸۸ را دارند برملا و افشاگری میکنند و آن چه در جریان اعجاز بیدارسازی رهبری مهم است؛ اثر گذاری این بیدارسازی در عمق اندیشهای مردم است. یعنی مقام معظم رهبری مسائل را به یک شکلی تحلیل میکنند که دقیقا در درون مغزها و دلهای مردم جای میگیرد پس این جریان اول به قوت خود باقی است. جریان دوم هم خوشبختانه به قوت خودش باقی است و نمادش جریان جمعه نصر بود.
ما در جمعه نصر همان حالت را در مردم دیدیم و تنها مردم تهران نبودند و از شهرستانها راه افتادند و برای شرکت در جمعه نصر رفتند و آن چه انگیزه مردم بود تنها مسئله حضور در محضر مقام معظم رهبری نبود، چون این حضور را به وسیله رسانهها هم میتوانستند تامین کنند. احتمال این که دشمن میخواهد آخرین کار را انجام دهد و آخرین قدم جنایت خودش را بردارد و مصلای تهران را بزند؛ این احساس در مردم آنها را وادار کرد برای این که آن اقبال عجیب را داشته باشند و در جمعه نصر آن اجتماع عظیم را تشکیل دهند؛ لذا وقتی این قضایا را کنار هم میگذاریم میبینیم که آن اقبال مردمی امروز هم کاملا وجود دارد، زیرا در هر حال در کشور و جامعه ما یک جریان بی تفاوت وجود دارد که این جریان گاهی اوقات خودنماییهایی میکند که ما اشتباه میکنیم و خیال میکنیم که همه کشور همین است و فکر میکنیم مردم عقایدشان عوض شده و مشکلات معیشتی، اقتصادی و فرهنگی مردم را مقداری نسبت به نظام و رهبری بی تفاوت کرده است در حالی که آن قشری که آن روز پای رهبری و نظام ایستاده بودند، امروز سرزندهتر و قویتر ایستادهاند.
یعنی اگر دوران دفاع مقدس را در نظر بگیریم، در دفاع مقدس جریانهای مخصوصی شرکت کردند و خیلی از این جریانهای سیاسی کنار کشیده بودند و به هیچ وجه حاضر نبودند که شرکت کنند و یک شهید و جانباز هم ندارند، اما آن طبقه را که ما امروز بررسی میکنیم هم عددش بیشتر شده و هم این که امروز خیلی قویتر از آن روز پای ارزشها و نظام و رهبری ایستادهاند لذا ما این ارزیابی را اگر داشته باشیم نمیتوانیم بگوییم آن ظرفیت مردمی ۹ دی خدای ناکرده از دست رفته یا رو به کاهش گذاشته است.
هنر تعامل با مردم که بتوانند عارف و عامی را از بیانات و راهبردهایشان مستفیض کنند، اما به نظر میآید در لایههای نخبگانی و خواص ما حتی بعضا خواصی که طرفدار نظام و انقلاب هستند این هنر و ظرافتها کمتر به چشم میخورد. توضیح این که اکنون برخی از مشکلات از حالت نهفتگی اش خارج شده و ما اگر در سالهای دهه ۸۰ و سالهای نیمه نخست دهه ۹۰ مثلا در یک سال یک جهش قیمت را داشتیم الان متاسفانه در یک فصل جهش قیمت رخ میدهد و فصل به فصل متاسفانه قیمتها رو به افزایش است. از آن طرف به خاطر ترک فعلهایی که در برخی دولتهای گذشته وجود داشته است یک سری انباشت مطالباتی هم رخ داده فی المثل شما میبینید بازنشستگان مطالباتی دارند و نکاتی را مطرح میکنند.
در مورد پرستاران و معلمان عزیزمان نیز همین رخ داده. همچنین برخی عناصر زیست تمدنی ما آن چنان که در خبرهای رسمی و توسط مقامات رسمی مطرح میشود در یک وضعیت بحرانی است، ما بحث هوا، آب و خاک را اگر در نظر بگیریم این آلودگی هوا سالانه منتهی میشود به مرگ ۳۰ هزارنفر و سالانه ۱۲ میلیارد دلار به کشور ضرر میزند، یا بحث خاک را در نظر بگیرید، فرونشست زمین و فرسایش خاک که سالانه ۱۰میلیارد دلار به کشور خسارت میزند، یا بحران جدی که در بحث آب هست و موضوع سومی که این روزها مردم و به ویژه صاحبان صنایع و کارگاهها با آن خیلی مواجهاند بحث ناترازی انرژی است که خیلی مردم از این جهت مورد اذیت هستند، به ویژه صاحبان صنایع این دغدغه را دارند که اگر خطوط تولید این گونه نامنظم کار کند چگونه میتوان حقوق کارگر را داد؟ یک سبک تعامل با مردمی که تحت این فشارها هستند و نجیبانه و با اعتقاد و التزام به نظام و انقلاب این فشارها را تحمل میکنند این است که فراتر از لسان و احساس قوم با آنها سخن بگوییم؛ اخیرا یکی از مسئولان گفته بود که بر یک بخش خاصی از وضعیت مملکت باید گریست، خب مردم خودشان فی نفسه نگران هستند شما به عنوان مسئول نباید یاس آفرینی کنید و مسئولیت گرفتهاید که کشور را سروسامان بدهید و همین بن بستها را بشکنید.
در مقابل، نخبگانی داریم که متاسفانه مقداری فروتر و پایینتر از لسان و احساس مردم سخن میگویند که من این را با مشی شهید رئیسی قیاس خواهم کرد. ببینید در شرایطی که کشور با این مشکلات مواجه است، به یکباره متنی منتشر میشود که در بخشی از آن متن، عزیزان دغدغه شان این است مثلا که اگر خانمی با حجاب این چنانی و آن چنانی در تاکسی نشست ما با راننده تاکسی چه باید بکنیم؟ این مایه نگرانی است از این جهت که اینها آیا لسان قوم و شرایط اجتماعی را لحاظ میکنند یا نه؟ مثالی از شهید بزرگوار خدمت شما بزنم؛ در دوره ریاست جمهوری ایشان زمانی بحث کمبود دارو به شدت مطرح بود، حاج آقای رئیسی در این برهه در عین اعتقاد و التزام سخنی از عفاف و حجاب به این شکلی که آقایان مطرح کردند، نگفتند. مستقیم رفتند به داروخانههای تهران و جالب این جاست و الان عکسها و فیلمهایش هم موجود است، در داروخانهها هم خانم محجبه و هم خانم کم حجاب بعضا با زبان پرخاش جلوی ایشان را گرفته بودند که آقا وضعیت چگونه است و ایشان با سعه صدر واقعا ستودنی به مردم امید بخشیدند که من پیگیری میکنم، نگران نباشید. چند روز بعد ایشان با ماشین از جلوی بهارستان میگذشتند، میبینند تعدادی از خانوادههای بیماران صعب العلاج و بیماریهای خاص تجمع کردهاند.
بنده روزی که این عکس را دیدم خیلی متأثر شدم. مادری از این مادران بیماران عبای حاج آقای رئیسی را گرفته بود که نرو، باید صحبتهای مرا بشنوی و ایشان با صبر و متانت مردم را آرام میکردند. ما الان نیز با بیماری مواجهایم که تب بیش از ۴۰ درجه دارد، ابتدا باید تبش را پایین بیاوریم و بعد درباره مثلا اضافه وزنش بحث کنیم، این تقدم و تاخر برنامهریزیها در ساحتهای فرهنگی و اجتماعی مسئلهای است که اینک دغدغه دوستداران نظام و انقلاب است. سوالم از حضرتعالی این است که ما برای قدردانی از این مردم طبیعتا باید بحثهایی را مطرح کنیم که نقاط افتراق در جامعه کمتر بشود و به تعبیری دو قطبیها کمتر شود و همدلی اجتماعی افزایش پیدا کند. راهکارهای شما برای این عرصه چیست؟
درباره نکته اولی که جنابعالی فرمودید امام و رهبری در تخاطبشان وضعیت خاصی دارند که دیگران در شأن آنها نیستند؛ پیغمبر هم در تخاطبشان با مردم وضعیت خاصی داشت و هیچ کس همسان پیغمبر نبود، اما از آنها که پایینتر بیاییم باید ببینید در مقام تخاطب مردم، موضع متکلم چیست و این را ما باید توجه داشته باشیم که آیا این آقای متکلم به عنوان یک مسئول اجرایی کشور مثل آقای رئیسی میخواهد با مردم تخاطب داشته باشد یا به عنوان فردی که میخواهد شئون فرهنگی جامعه، امر به معروف و نهی از منکر را اجرا کند و ضمنا به وضع مردم هم برسد؟ ما الان از چند طرف در محاصره دشمن هستیم و این طور نیست که دشمن مثلا فقط از نظر نظامی خطرناک باشد، خب از نظر اقتصادی دارید میبینید که دارد چه کار میکند، تحریمها و این حرکتهای فوق العاده توفنده و کوبنده اقتصادی که دارند بر ما انجام میدهند که وضع ما را در این شرایط قرار دادهاند، خب این کم نیست به همین مقدار در عرض این تهاجم اقتصادی، تهاجم فرهنگی هم به ما دارند.
مقام معظم رهبری چند روز قبل فرمودند که «اروپا و آمریکا برای ایران نقشه آندلس سازی دارند.» این را خودشان فرمودند یعنی الان فقط بحث این نیست که بگوییم ما را تحریم کردند، عمده آن که در آندلس انجام گرفت، این بود که غربیها مقاومت مردم و مقاومت نسل جوان مسلمان اسپانیایی را از بین بردند یعنی با برنامهای که داشتند آنها با همان نقشهای که مقاومت را در آنجا از بین بردند، الان میخواهند مقاومت را در بین ما از بین ببرند، چون محور اصلی مقاومت در جامعه ما جوانان هستند. در همین زمینه باید تاکید کنم ما مسئله حجاب با مردم نداریم و اصلا حجاب قابل بحث نیست، مثل مسئله نماز خواندن خب ما ترویج نماز میکنیم، اما هرکسی بخواهد میخواند و هرکسی نخواهد نمیخواند، حجاب هم یک وظیفه واجب شرعی است، حالا یک نفر انجام میدهد و یک نفر انجام نمیدهد، ما مشکلی که داریم مسئله بی حجابی است.
این هم که مسئله راننده و اینها را میگویند و آن هم که جناب رئیس جمهور گفتند اشتباه بوده و در قانون هم این نیست و چیز دیگری است و در قانون هم آن چه که ایشان گفتند، نبوده است. آقای بانکی پور هم در تلویزیون گفت که این اشتباه است و توضیح هم داد که قانون چیست. بحث ما همان آندلس سازی است که مقام معظم رهبری میگویند. اگر بنا شد کسی جلوی بی حجابی را نگیرد و این شایع شود خب این جوانی که محور مقاومت ما هست و خودش هم در عنفوان جوانی و در اوج غریزه به سر میبرد، اگر بنا شد که افتاد در این خط، او دیگر نمیآید در عرصه مقاومت در مقابل دشمن ایستادگی کند.
درباره این آندلس سازی که میفرمایید و کاملا هم درست است، به سالهای قبل از انقلاب برگردیم؛ در آن دوران خود رژیم مستقر میخواست ایران را آندلس بکند. اما در آن دوره که ابزارهای حاکمیتی در اختیار بزرگان دین (امثال حضرت امام خمینی، شهید مطهری، شهید بهشتی) نبود، چگونه در مقابل آندلس سازی رژیمی که متکی به آمریکا هم بود، ایستادند؟ عرض بنده از آن مقام تخاطب این بود که آن ظرافتی که بزرگان و تئوریسینهای انقلاب داشتند که از جوانی که میخواست جذب کاباره و میخانه بشود، جوان انقلابی ساختند که سالهای بعد هم به دفاع مقدس رفت و حماسه آفرید، آن ظرافتها آیا الان قابل تاسی هست؟ به نظرم لحن و لسان شهید مطهری و شهید بهشتی هنوز هم برای نسل جوان گواراست و ما با مشی این بزرگوار در مقابله با پروژه آندلس سازی پیروز شدهایم، آن هم در مقابل یک رژیم متکی به غرب ...
اولا مسئله آندلس سازی مال زمان محمدرضا شاه نیست و بدترش مال زمان رضاخان است. دوران قاجار حتی خیلی بدتر و کثیفتر از دوران رضاخان بود، ببینید این که ماها پیروز شدیم این نبود که به قول شما با یک ظرافت خاصی مردم را از کافه و کاباره بکشانند مقابل گلوله که اینها سینه را سپر قرار دهند. از روز غیبت کبرای امام زمان (عج) تا الان این همه مراجع و بزرگان و علما نتوانستهاند این کار را انجام دهند. این را امام خمینی (ره) انجام داد.
امام یک معجزه بود و انقلاب و نهضت امام اعجاز کرد و این را ما باید بپذیریم. ببینید آنچه در همه تحلیلهایی که داریم واقعا مهم است؛ اعجاز امام و نهضت امام را باید در نظر بگیریم. نه آقای مطهری این کار را کرد، نه آقای شهید بهشتی این کار را کرد، نه مراجع بزرگی که در آن زمان بودند این کار را کردند، فقط امام بود و اعجاز ایشان. ببینید آقای مطهری کتاب حجاب را نوشتند، ایشان چقدر توانست دخترهای بیحجاب را با حجاب کند با کتاب مسئله حجابش؟ البته مرحوم آیت ا... مطهری آن چه زحمت کشید به قلم درآورد، برای ما تبدیل به یک زمینه و بنیه عظیم شد که بعد از پیروزی انقلاب با ظهور گروهکها و اندیشههای مختلف ما صاحب اندیشه بودیم که به مردم آنها را ارائه دهیم. برد شخصیت فکری و علمی شهید مطهری عمدتا بعد از پیروزی انقلاب روشن شد.
چون بر مدیریت اعجازگونه امام خمینی تاکید کردید و بنده هم واقعا به همین قائل هستم، اما علیت تام بخشیدن به این امر و این که انقلاب را منحصر بکنیم به شخصیت امام خمینی، آیا انقلاب و حماسههای پس از آن را دور از دسترس نمیکند؟ به چه معنا؟ به این معنا که اگر الان بحث آندلس سازی مطرح است ما هم باید منتظر اعجاز رهبری باشیم و چرا باید به میدان برویم؟
آقا الان اصلا مورد فرق میکند. الان میخواهند این که داخل ما هست را ببرندش بیرون و آن زمان آن که بیرون بود را میخواستند بیاورند داخل و این کار اعجاز بود، اما اگر مراقبت نکنیم اینها بچههای ما و شما هستند، میخواهند بچههای ما و شما را از ما بگیرند، این دیگر کاری به امام و اعجاز امام ندارد، این الان است که من باید بچهام را خودم نگه دارم و نگذارم که او بچهام را از من بگیرد، یعنی اگر الان واقعا این طور شد، ما نمیتوانیم به درگاه خدا بگوییم خدایا آن زمان امامی پیدا شد، انقلابی به وقوع پیوست و این طور شد، اما حالا امامی پیدا نشد و ما هم هیچ تقصیری نداریم. خب حفظش نکردیم. آن جا میخواستی آن فرد بیرونی را به داخل بیاوری که خب اعجاز امام این کار را کرد. الان اینی که داخل است را با این کیفیت میخواهند از ما بگیرند و تو میخواهی او را ول کنی تا ببرندش؟
با توجه به تفاوتی که بین آن نسل با این نسل جوان و نوجوان حاضر وجود دارد که با وسایل ارتباط جمعی هم مرتبط است و با خیلی از فضاهایی که آن موقع اصلا مطرح نبوده، آیا نباید از رویکردهای اقناعی و همین بحثی که آقا مطرح میکردند کرسیهای آزاد اندیشی برای ترویج مسائل فرهنگی و اجتماعی بیشتر استفاده کرد؟
چرا اصلا اصل کار همان است و ما هم به همان معتقدیم منتها مطلب قصه فقط بحث هشدار ندادن و بحث ایجاد یک موضع در مقابل قضیه است، اما ما هیچ وقت نمیتوانیم بگوییم آقا ما میخواهیم بیاییم با خطبههای نماز جمعه مردم را بسازیم بلکه باید با خطبههای نماز جمعه به مردم تذکر دهیم. آن چه مردم را میسازد، جریان تربیتی و اقناعی است، ببینید طبیعی است یعنی او که بساط آزاد اندیشی و گفتوگو را راه میاندازد، ما بحث جریان سازی داریم و ما یک جریان سازی میخواهیم بکنیم، حالا این جریان میخواهد بیاید اثرگذار باشد، به قول شما از راه خودش دقیقا از طریق تربیت و اقناع باشد، این که نمیتوانیم به زور بیاییم بگوییم باید این جور باشد و هیچ عاقلی این را نمیگوید. بحث این است که ما در یک جریانی که آمده مقابل این جریان سکوت کنیم و هیچ نگوییم یا نه مقابل این جریان، جریان سازی کنیم از باب مثال میگویم مثلا خطبه نماز جمعه یک ابزار جریان سازی است ولی در مقابل این جریان سازی افراد مختلف باید بیایند و واقعا پیگیری کنند و دقیقا آن سازندگی را خودمان انجام دهیم.
حضرت آقا در همین دیدار اخیرشان با مداحان اشارهای کردند به نقشه دشمن که بعضا در اظهارات سناتورهای آمریکایی به چشم میخورد برای ایجاد اغتشاش در ایران به سودا و خیال خام این که ایران هم مانند سوریه است و احیانا میشود نظام جمهوری اسلامی را هم به همان شکل ساقط کرد. با توجه به این که در سالروز حماسه ۹ دی هستیم نکته مهمی که این جا مطرح است، با توجه به هشدارهای حضرت آقا و با توجه به این که ترامپ قرار است به کاخ سفید بیاید، شما چه توصیههایی برای اهالی رسانه دارید مبنی بر این که در این دوره چه کارهایی انجام بدهیم که بستر فرهنگی و اجتماعی آن اغتشاشاتی که متاسفانه در سالهای مختلف با فواصل کوتاه تری اتفاق افتاد، دیگر رخ ندهد و در واقع ما به جای درمانگری در این حوزه موفق به پیشگیری شویم.
ما الان در قشر بی تفاوت خودمان مشکلی که داریم این است که اینها دشمن شناس نیستند و ضعف ما این است. این طرف مرگ بر آمریکا را خیلی محکم میگویند، اما آن طرف دشمن شناس نیستند و یعنی اینها نسبت به جریانات دشمن نه آشنایی دارند و نه دشمنی او را میدانند. نه شخص دشمن را هنوز قبول دارند که دشمن است و نوع دشمنی اش را هم نمیدانند، ما اگر بخواهیم با ادبیات آنها دشمن شناسی راه بیندازیم ببینید الان ادبیات آنها آن است که علیای حال آمریکا سوءسابقه اش یکی دو مورد نیست دیگر و ۲۵ سال یا یک ربع قرن بر این کشور مسلط بوده و عملکرد یک ربع قرن آمریکا در این کشور خودش بزرگترین سوء سابقه برای هویت اوست و گذشته از این، حضور او در کشورهای اطراف مثل افغانستان و عراق دقیقا مشخص است. ما اگر یک مقدار روی دشمن شناسی کار کنیم با ادبیات خود آنها و نه با ادبیات خود ما یعنی که یک زمانی شما بخواهید با ادبیات انقلاب و مقاومت کار کنید برای آن ها، جا نمیافتد با ادبیات خود آنها روی دشمن شناسی کار کنیم یعنی بفهمانیم علیای حال ما این جور آزاد و آرام نیستیم که در کشور هر کاری خواستیم انجام دهیم و دشمن در کمین ماست و دشمن بی رحمی است که روزی که بیاید و مسلط شود بر صغیر و کبیر رحم نمیکند و کاری ندارد که چه کسی مرگ بر آمریکا گفته و چه کسی نگفته است، از یک طرف میآید و همه را میزند.
از سوی دیگر ما الان تحلیل جامعه شناسانهای باید روی این قضیه سال ۱۴۰۱ داشته باشیم، مسئله ۱۴۰۱ با مسئله ۱۳۸۸ فرق میکند، در فتنه ۸۸ متاسفانه یک عده از خواص خودمان جلوی فتنه بودند و این باعث شد که یک عده واقعا اشتباه کنند و به تعبیر مقام معظم رهبری خواص بی بصیرت ما جلوی قضیه هستند، خب اینها برایشان ایجاد شبهه میشد، در فتنه ۱۴۰۱ این گونه نبود و هیچ خواصی هم در جلو نبود آن که آمد یک تحلیل لازم دارد و باید روی فتنه ۱۴۰۱ واقعا تحلیل کنیم.
من بعد از آن رویدادها با بعضی از آن جوانهایی که در واقع میرفتند گفتوگوهای فردی کردم و حقیقتا و اساسا فاقد یک منظومه فکری بودند و این که تصور کنید برای مخالفت با نظام و انقلاب آمده نه این گونه نبودند گمشده اینها یک نوع تخلیه انرژی است ما یک چیزی در جامعه کم داریم و آن نشاط و شادی اجتماعی است که دو ابزار قدرتمند هنر و ورزش هم برای ایجادش هست. جوانانی که دوست دارند بروند سراغ ساحت هنر یا ورزش و انرژی شان هم اگر در آن ساحتها مصروف شود و به یک بالندگی هم برسند، تشویقی هم بشوند چه بسا اینها اصلا تمایلی پیدا نکنند به یک تحولی که کف خیابان رخ میدهد بیایند؛ یعنی در این سن و سال پانزده شانزده ساله بیشتر تخلیه انرژی مطرح است و یک نوع شور اجتماعی ...
بله همین طور است. الان بحث بنده این است که همین هیئتهای سینه زنی که داریم چطور چهارتا بچه جمع میشوند در یک محله هیئت راه میاندازند؟ این که ما بیاییم مسائل ورزش قهرمانی را منحصر کنیم به چند فدراسیون و آن هم که یک وضع خاص خودش را دارد این درست نیست. اگر ورزش قهرمانی را امکانات بدهند حالا ما بگوییم بچهها هم میروند در زمین کنار خانه شان هم بازی میکنند؛ نه خیر بیایند این ورزش قهرمانی را سروسامان دهند و بیایند به هستههای مختلف و هستههای پراکنده این را توسعه دهند. ورزش همگانی از نظر مردم و جوانان ورزش نیست، ورزش ریاضت است و جوان هم احساس نیاز به ورزش نمیکند. الان من پیر احساس میکنم برای این که سر پا بایستم بروم ورزش کنم، اما جوانی که احساس نمیکند، حاضر نیست که زحمت بکشد.
تنها چیزی که جوان را به عرصه ورزش میبرد، ورزش قهرمانی است، خب این ورزش قهرمانی را اگر برایش در یک سطح گستردهای برنامه ریزی کنند و این امکاناتی هم که اینها دارند، این مصارف سنگین و هنگفتی که عبث و بیهوده هم دارند این پول را از دست میدهند اینها بیایند این امکانات را تقسیم کنند در هر شهری، در هر روستایی، بر یک سلسله گروهها و فدراسیونهای مختلف و بر یک سری گروههای ورزشی پراکنده که اینها به رسمیت شناخته شوند، چون تا به رسمیت شناخته نشوند هم فایده ندارد. این بهترین راهش است، اما متاسفانه این کار را نمیکنند. در مسئله هنر هم اینها اگر بیایند در داخل مردم، خود مردم پولش را میدهند، مگر هیئتهای سینه زنی که مردم راه میاندازند، بودجه دارد؟ مردم خودشان کمک میکنند و خود مردم هزینهها را تامین میکنند، اگر قضیه را مردمی کنند بودجه اش تامین میشود و بودجه خاصی نمیخواهد ولی خب فکرش نیست در این ها، بعد هم گوش به حرف امثال ما نمیدهند!
منبع: خراسان